شاید بیان این جمله گستاخ باشد ، کما اینکه صراحت خرد ایجاب می کند که کلام هم صریح باشد. بشریت هیچگاه به دنبال حقیقت نبوده و از واژه حقیقت بزرگ اسطوره ای ساخته به قد و قامت تاریخ پر تلاطمش. بر خلاف تصور ظاهری از جستجو در بطن و برون وی در جوش و خروش بوده و هست. این واژه ساده اما پر رمز و راز انبرکی بر دستان سوداگران مفلوک که در اسطوره خود پنهان گشته اند. وقتی که می گوییم حقیقت یعنی آن چیزی که وجود دارد با تمامی خصوصیات فیزیکی که ذهن زیر و زبرین جانور بشر در پذیرش آن دچار واماندگی مزمن گردیده ، هیچ گاه به گزاف نگفته ایم. گزافی سخن در زبان اسطوره به روشنی نمایان است. واماندگی مزمن ذهن معلولی نیست که پیش از آن خطا و ناسنجیدگی خرد رخسار قرمز کند. خرد خجول نیست اما انسان افسانه ای است سرافکنده. شرمساری این خطا شاخه ای از درخت موهومات می باشد که از خاک انعطافی و قدرت طلبی انسان تغذیه می گردد. به هر روی جانور بشر سویی نیست که در پی فراسو باشد. و نه فرا سو است تا فرو نشیند ، تا اینکه دیگری پرواز را بیازماید. اگر خرد را بازیچه این الاکلنگ پیر نماییم به این راستین می رسیم که خدا وجود ندارد و جهان آفریننده آشکار می گردد. تصور خدا برای جهانِ وجود و آفریینده به سادگی همه چیز را مردود می شمارد. مردود شدن در عین بودن و ابراز نمودن بیهوده کاری جدای از پوچی است. پوچی ترد نمی شود زیرا که پوچ گرایی مهرک تاییدی بر حقیقت پوچی وجود است و به همین صورت خرد گرایی هیچ گاه نمی تواند رخسار قرمز دروغین ِخرد را منقوش نماید. زمانی که خردگریان شرمگین داس و کلنگ حیوان کشی را به کناری نهادند ، الاکلنگ خداگرایی نابود خواهد شد چرا که صناعت زیبا و ظریفی بیش نیست و نخواهد بود. آن چیز شایسته مرگ است که زاییده گردد و رشد کند. این دو چوبک توجیه حتی شایستگی مردن هم ندارد. پستی اش عمیق تر از مکاتب بوده که افسانه اش گوش جهان را کر نموده و پرده ای هست درمقابل مردمک های خرد نوع بشر. هیچ گاه اجازه نمی دهم از این جستار وام بگیرید برای تکثیر! بی میلی من در همین است که دوباره سازی شما ، به خرد و اندیشه من شایستگی می دهد! پس به دنبال تکثیر و سازش های پی در پی نباشید! دشمن بشر چیزی است که بکوشد تا او را شایسته و کارا تجلی دهد. او کیست؟ انسان و فرزندش؟! زندگی و کلیتش اسطوره الاکلنگ دروغینی است به پهنای خمیده زمین در بسط زمان جاندار بشر.
نویسنده: آرین آریان